پشه

دونن گئجه یاتلمدیم. چونکو سووخ وروب چینیمی قورودموشدو. اولان گینه یاااا گینه

او قدر گینه چکدیم کی

هلم د گینه وریر آما اُ قدر یخ

---

دیشب نتونستم بخوابم. چون سرما کتفمو خشک کرده بود. درداااا درد

اونقدر درد کشیدم که

هنوزم درد میکنه اما اونقدر نه

پشه...

امروز اتفاق بدی افتاد. رضا باید بره سربازی. همه تلاش ها بی نتیجه بودن. بدتر اینکه من دو سال پیش قول داده بودم که میاد شرکت و سرباز همینجا میشه. خیلی ناراحت بود و تا بحال اینطور ندیده بودمش...

بدقول شدم...

پشه...

رضا قزوینی، رضای قزوین، خالقی رضا از سربازی نجات پیدا کرد.

 

خطر از بیخ گوشش رد شد. واقعا از بیخ گوشش رد شدااااا

 

پشه...

---

پشه...

بعد از دو هفته فقط 4 ساعت به تحویل تمرینم مونده و دارم شروع میکنم. گفتم یه عرض ادبی بکنیم بعد بریم سروقت کارامون. های بلاگفا.

پشه...

پشه...

به عکس ها که نگاه می کنم میبینم شکوه جوانی چطور زیر داس دروگر زمان از بین میره. به خاطر چیزی که از بین میره مغرور نباشیم. این چه مسخره بازیه که گرفتارشم. موقعی که دانشجو بودم هم همین وضع رو داشتم. الان که همدان نشستم تو کارگاهمون و این پست رو م پشه...ادامه مطلب

ر کار کار. من خیلی خسته شده ام. دو روزه روی سرویس اس ام اس سیستم دارم کار میکنم. هنوز کار داره بعضی وقتاکه بهش فکر میکنم میبینم اگر به نتیجه برسه و تموم شه من بهترین و بزرگترین سیستم آلارم این مملکت رو برنامشو نوشتم. به خودم مغرور میشم اما وقتی پشه...ادامه مطلب

الان که دارم با کیوتی برنامه مینوسیم یادم میاد که کلاسشو تو دانشگاه گذاشته بودم و فقط سه چهار نفر اومدن. از اون سه چهار نفر یکیش خانومم بود. الان که بیشتر شناختمش چهره ی اونموقعش که یادم می افته میفهمم به چه ذوقی داشته گوش میداده. خب. نفعشم برد و اینجا استخدام شده و برنامه نویسی میکنه. 

پشه...

پشه...